مدیریت استرس در محیط کار
امروزه
استرس حقیقتی پرهياهو و انكارناپذير در دنیای کار و زندگی روزمره است كه جدایی از آن بههيچوجه امكانپذير نمیباشد. علیرغم اينكه “كار” قسمت اصلی زندگی انسان و منشا برآورده شدن حس كمالگرایی، خلاقيت و احساس رضايت در فرد است، اما از مهمترين عوامل ايجاد استرس در جوامع امروزی نیز محسوب میشود.
در این مقاله میخوانید:
- استرس چیست؟
- استرس شغلی
- عوامل استرسزا در محیط کار
- پنج منبع از استرس شغلی
- پیامدهای استرس شغلی
- مدیریت استرس با رویکرد رفتار درمانیعقلانیهیجانی
- کوچینگ کارکنان بر اساس رویکرد رفتاردرمانیعقلانیهیجانی
استرس چیست؟
درک درست از استرس بايد با تعريف مشخصی از آن آغاز شود. جستجو در ادبيات استرس نشان میدهد كه هيچ تعريف مورد توافقی وجود ندارد. دو ديدگاه كلی در اينباره وجود دارد كه يكی استرس را ناشی از عوامل بيرون از فرد میداند و به عبارتی معتقدند عوامل خارجی استرسزا است. دیدگاه دیگر این است كه تنشهای درونی بر استرس اثر میگذارند. يعنی آنچه درون فرد تحت عنوان تفسیر او از واقعيات، در جريان است، باعث واكنش به آنچه در اطراف او در حال اتفاق است، میشود.
استرس شغلی
استرس شغلی کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگیهای فردی است و هنگامی بروز پیدا میکند که تقاضاهای محیط کار و در نتیجه فشارهای مرتبط با آن، بیش از آن است که فرد بتواند از عهده انجام آن بربیاید.
عوامل استرسزا در محیط کار
عوامل استرسزا میتوانند شامل هر چیزی باشد که فرد آن را تهدیدکننده مییابد. برخی از منابع استرسزا با ماهیت شغل و وظایف حرفهای و برخی دیگر به روابط بینفردی در کار مانند تعارض با همکاران و رفتار توهینآمیز از سوی سرپرستان مربوط میشوند. در نهایت، برخی از عوامل نيز مانند نارسايی امکانات (مانند تجهیزات معیوب یا لوازم نامناسب)، یا پرداخت و سیستمهای پاداش غیرمنصفانه، از عوامل استرسزا بافتهای سازمانی ناشی میشوند. عامل استرسزای شغلی بهعنوان وضعیت یا موقعیتی است که یک پاسخ هیجانی منفی مانند خشم/ناکامی یا اضطراب/تنش را فرامیخواند.
پنج منبع از استرس شغلی
- ماهیت شغل: شامل فاکتورهایی مثل شرایط فیزیکی ضعیف، بار کاری یا فشار زمانی.
- نقش سازمانی: شامل ابهام نقش و تعارض نقش.
- توسعه حرفهای: شامل فقدان امنیت و ارتقا شغلی.
- ارتباطات کاری: شامل ارتباط ضعیف با رئیس و همکاران.
- ساختار و جو سازمانی: شامل درگیری کم در تصمیمگیری ها و خط مشیهای سازمان.
بزن رو لینک :
پیامدهای استرس شغلی
فشارهای روانشناختی نوعی واکنش هیجانی فرد نسبت به عامل استرسزا است که در بسیاری از موارد بلادرنگ روی میدهند. این فشارها، واکنشهای بازخوردی مانند نارضایتی شغلی، بیانگیزگی و عدم تعهد سازمانی را نیز دربر میگیرند كه اغلب باثبات هستند.
فشارهای رفتاری نمونههایی از رفتارهايی هستند كه از برانگیختگی و اعمال بسیار ناگهانی تا راهبردهای بلند مدت و کاملا سنجیده مانند جستجوی یک شغل جایگزین، گستردهاند. بسیاری از این رفتارها میتوانند بهعنوان پاسخهای مقابلهای محسوب شوند که برای رویارویی با عوامل تنیدگیزا بسیج میشوند. از زاويه سازماني، فشـارهای اخير میتوانند سازنده یا مخرب باشند. اعمال سازنده از طریق برخورد موفقیتآمیز با عوامل استرسزا (مانند یافتن شیوه مناسب برای غلبه بر نقصان تجهیزات) در هدفها و غایتهای سازمان مشارکت دارند اما اعمال منفی مانند غیبت و کارشکنی، کارآمدی و کنشوری سازمان را مختل میکنند.
فشارهای جسمانی واکنشهای فیزیولوژیکی نسبت به استرس هستند. فشارهای جسمانی کوتاهمدت مانند افزایش فشار خون یا سرکوب پاسخ ایمنی که معمولا با واکنشهای هیجانی همبستهاند. مکانیزمهایی هستند که از طریق آنها فشارهای جسمانی بلند مدت بروز میکنند. فشارهای جسمانی بلندمدت میتوانند به صورت یک بیماری جسمانی مانند بیماری قلبی نمایان شوند.
مدیریت استرس با رویکرد رفتاردرمانیعقلانیهیجانی
رویدادهای فعالکننده (A) را میتوان به عنوان رویدادهای فعالکنندهای که در زندگی افراد رخ میدهد تعریف کرد. که در این مقاله کارکنان دلیل مشکلات خود را اتفاقات ناخوشایند محیط کارشان میدانند. اتفاقات ناخوشایند همان عوامل استرسزا است که پیشتر در مورد آن صحبت شد.
بزن رو لینک :
باورها (B) نمایانگر دیدگاه فرد در مورد عوامل استرسزا است. باورها را میتوان در مورد خود، دیگران، یا رویدادهای زندگی دستهبندی کرد. و رفتاردرمانیعقلانیهیجانی مدافع این است که باورها میتوانند یا معقول یا نامعقول باشند. باورهای معقول باعث کارآمدی افراد و باورهای نامعقول باعث میشوند که افراد از رسیدن به اهدافشان باز بمانند. باورهای نامعقول از عوامل مهمی است که باعث ایجاد استرس و آشفتگی میشود.
پیامدهای هیجانی/رفتاری (C)، استرس شغلی ناشی از باورهای نامعقول در محیط کار یک “مشکل هیجانی” است که منجر به انواع بدرفتاری در محیط کار میشود که باید با رسیدگی به باورهای نامقعول کارکنان آن را حل کرد.
زیرسوال بردن (D)، هدف اصلی رفتاردرمانیعقلانیهیجانی جایگزینی باورهای معقول بهجای باورهای نامعقول است. در اینجا باید کارکنان باورهای نامعقول خود را شناسایی و آنها را زیرسوال ببرند. زیرسوال بردن به افراد کمک میکند تا متوجه ناکارآمدی باورهای خود بشوند.
جایگزین باورهای معقول جدید (E)، اگر کارکنان بتوانند بهطور فعال و مداوم باورهای نامعقول خود را زیرسوال ببرند میتوانند یک فلسفه جدید در نظام باورهای خود ایجاد کنند. که به آنها کمک میکند تا واقعا بهتر شوند و بهتر باقی بمانند تا اینکه فقط احساس بهتری داشته باشند.
از اینرو ارزیابی و تشخیص زودهنگام باورهای نامعقول یکی از عوامل اساسی مدیریت استرس در محیط کار میباشد. درواقع اگر یک کارمند بتوانند ریشه استرس خود یعنی باورهای نامعقول خود را کشف کند میتواند با تمرین کردن، استرس خود را مدیریت کند و به طور کارآمدتر و موثریتری در مقابله با شرایط استرسزا در محیط کار رفتار کند.
کوچینگ کارکنان بر اساس رویکرد رفتاردرمانیعقلانیهیجانی
کوچینگ کارکنان بر اساس تئوری و عملکردهای رفتاردرمانیعقلانیهیجانی ، با هدف کمک به کارکنان در دستیابی به رفاه، مدیریت استرس و اهداف مرتبط با عملکرد شغلی و سازمانی انجام میگیرد. جهت افزایش آگاهی در مورد باورهای نامعقول و تبدیل آنها به باورهای معقول، به منظور کاهش موانع هیجانی کارکنان برای دستیابی به هدف سازمانی، و افزایش انعطافپذیری روانی، رفاه و عملکرد آنها پیشنهاد میشود که از کوچ رفتاردرمانیعقلانیهیجانی کمک گرفته شود. حضور کوچ رفتاردرمانیعقلانیهیجانی در محیط کسب و کار، بهعنوان یک استراتژی یادگیری بزرگسالان با استفاده از مکالمات متمرکز بین کوچ و کارکنان در نظر گرفته میشود؛ جایی که کوچ به عنوان یک کاتالیزور برای فرآیند یادگیری کارکنان در رابطه با هدف/مسئله عمل میکند. بهطوری که فرآیندهای تغییر توسط کوچ از طریق استفاده از پرسشگری مؤثر به منظور کمک به کارکنان برای تدوین اهداف واقعبینانه، غلبه بر موانع و اجرای گام های مؤثر در رسیدن به اهداف، تسهیل میشود.
برای دریافت مشاوره سریع میتوانید با ما در ارتباط برقرار کنید
Mahfar, M., & Senin, A. A. (2015). Managing stress at workplace using the Rational-Emotive Behavioral Therapy (REBT) approach. In International Conference on Human Resource Development (pp. 5-6).
Sepctor, P. E., & Fox, S. (2002). An emotion-centered model of voluntary work behavior some parallels between counterproductive work behavior and organizational citizenship behavior. Human Resource Management Review, 12, pp: 1-10.
من در زمینه توسعه فردی با خانح دکتر حسینی شروع کردم در پیدا کردن گره های ذهنیم و پیشرفت در مسایل کاری و خونوادگیم بسیار موثر بودند
من دختر ۱۴ ساله ام پیش خانم دکتر ترک زبان آوردم،چون حس کردم بعد از جدایی من و پدرش آسیب دیده و نیاز به کمک داره،خانم دکتر ارتباط نزدیک و دوستانه ای باهاش برقرار کردن و بهش کمک کردن حالش بهتر بشه و بتونه تصمیم های درستی برای ادامه زندگیش بگیره.