زندگینامه سالوادورمینوچین
سالوادور مینوچین Salvador Minuchin در 13 اوکتبر 1921 در سن سالوادور San Salvador، انتریوس Entre Ríos، آرژانتین در متولد شد او بزرگترین فرزند از سه فرزند پدرومادر روسی-یهودی بود و در یک جامعه کوچک یهودی در روستاهای آرژانتین بزرگ شد. پدرش تاجری موفق و مرفهای بود تا اینکه با رکود بزرگ خانوادهاش فقیر شد. در دبیرستان پس از شنیدن بحث معلم روانشناسی خود درباره ایدههای روسو مبنی بر اینکه بزهکاران قربانیان جامعه هستند، تصمیم گرفت به نوجوانان بزهکار کمک کند.
مینوچین در 18 سالگی به عنوان دانشجو پزشکی وارد دانشگاه شد. در سال 1944، وقتی که سالوادور 23 سال داشت، زمانی که دانشجو بود در جنبش سیاسی چپ در مخالفت با دیکتاتور خوان پرون Juan Peron که کنترل دانشگاههای آرژانتین را به دست گرفته بود، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد، او سه ماه زندانی شد. پس از دوره فارغ التحصیلی در سال 1946، دوره دستیاری را در رشته پزشکی اطفال گذراند و فوق تخصص روانپزشکی گرفت. در سال 1948، زمانی که مینوچین در حال افتتاح مطب اطفال بود، دولت اسرائیل ایجاد شد و بلافاصله وارد جنگ شد. او به اسرائیل رفت و به ارتش پیوست ودر آنجا جوان یهودی را که از هولوکاست جان سالم به در برده بودند، معالجه میکرد.
مینوچین در سال 1950 برای تحصیل در رشته روانپزشکی به ایالات متحده رفت و به صورت پارهوقت با کودکان دارای اختلالات روانی در بیمارستان بلویو Bellevue در شهر نیویورک به عنوان رزیدنت کار کرد. همچنین در انجمن سرپرستان یهودی کار میکرد و در آنجا با بیست کودک آسیب دیده در خانه سازمانی زندگی میکرد. دوره کارآموزی او در انجمن روانتحلیلگری بود، که به نظر میرسید با کار او روی کودکان روانپریش، منطبق نبود.
در سی سالگی مینوچین با پاتریشیا پیتلاک Patricia Pittluck،
روانشناس ازدواج کرد و در همان سال به اسرائیل مهاجرت کرد. او در آنجا در مدیریت پنج مجتمع مسکونی که شامل کودکان آسیب دیده بودند، به مشارکت پرداخت. بیشتر آنها کودکان یتیم یهودی از آسیا و خاورمیانه بودند. در آنجا او به جای درمان فردی، ابتدا با درمان گروهی کار خود را آغاز کرد.
بین سالهای 1954 و 1958، مینوچین در موسسه روانتحلیلگری ویلیام آلنسون وایت the William Alanson White Institute of Psychoanalysis در شهر نیویورک آموزش دید. او به این موسسه رفت زیرا مؤسسه از ایدههای هری استک سالیوان Harry Stack Sullivan حمایت میکرد، هری استک سالیوان کسی بود که رواندرمانی میانفردی interpersonal psychiatry را خلق کرد و بر اهمیت تاثیر متقابل روابط میانفردی تأکید کرد. هنگامی که در آنجا آموزش میدید، کار خانوادهدرمانی را در مدرسه پسران ویلتویک Wiltwyck School شروع کرد، مدرسهای که برای کودکان دشوار نوجوان بزهکار بود. او کمکم احساس کرد که باید خانواده مراجع را ببیند. مینوچین احساس کرد که دیدن مراجع به تنهایی، طبق روانتحلیلگری، تکنیک درمانی موثری نیست.
مینوچین و تعدادی دیگر از متخصصان شروع به کار تیمی برای توسعه رویکردهای خانوادهدرمانی کردند. مراجعان جوان و خانوادههایشان تمایل چندانی به خویشتننگری نداشتند، بنابراین مینوچین و تیماش بر ارتباطات و رفتار متمرکز شدند و یک فرم درمانی را خلق کردند که در آن درمانگر بسیار فعال است، بهعنوان مثال، پیشنهادات و فعالیتها را مستقیم ارائه میکند.
در سال 1965، مینوچین و خانوادهاش (او اکنون دو فرزند دارد) به فیلادلفیا نقل مکان کردند، جایی که در همان زمان مدیر روانپزشکی در بیمارستان کودکان فیلادلفیا، مدیر کلینیک راهنمایی کودکان فیلادلفیا و استاد روانپزشکی کودک در دانشکده پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا شد. در این مدت او شروع به کار درمانی با کودکان مبتلا به بیماریهای روانتنی کرد (بیماریهایی که در آنها هیچ مبنا فیزیکی برای بیماری یافت نمیشود، بنابراین بیماری به عوامل روانی نسبت داده میشود). تحقیقات با این کودکان و خانوادههایشان نشان داد که خانوادهدرمانی میتواند به بهبود این بیماران کمک کند و نشان داد که الگوهای ناسازگار خانواده تا حدودی مقصر این بیماریها هستند.
در طول دهههای 1960 و 1970، مینوچین به دنیای اجتماعی بزرگتری که خانوادهها در آن تعبیه شدهاند، علاقهمند شد. بنابراین او و گروهش شروع به بررسی جوامع و سازمانهای خدمات اجتماعی، در میان سایر عوامل اجتماعی کردند. در یک پروژه او و همکارانش, تحت یک برنامه فشرده, اقلیتهای جامعه را آموزش دادند تا روانشناس خانواده شوند.
در طول دهه 1960، مینوچین و همکارانش، و همچنین تعدادی از گروههای دیگر، برای درک پویایی خانواده تلاش بسیاری کردند.
مینوچین آنچه را که خانوادهدرمانگرها و همکاران دیگر در علوم اجتماعی انجام میدهند، بررسی کرد و از آنهایی استفاده کرد که به نظر میرسیدند که کارایی دارند. او دریافت که نظریه سیستمهای گرگوری بیتسون Gregory Bateson’s systems theory (سیستمی از بخشهای وابسته به هم تشکیل شده است که متقابلاً بر یکدیگر تأثیر میگذارند) تا حد زیادی در توضیح پویایی خانواده کمک میکند.
مینوچین همچنین از ایدههای ناتان آکرمن Nathan Ackerman ، تحلیلگر کودک استفاده کرد، که شروع به بررسی جنبههای بینفردی واحد خانواده و راههای ارتباط رفتار فردی با آن واحد کرده بود. مینوچین معتقد است اینها دیدگاههایی هستند که مکمل یکدیگرند.
اساساً، خانوادهدرمانی ساختاری از روشهای کوتاهمدت برای تغییر ائتلافها و اتحاد اعضای خانواده استفاده میکند و با انجام این کار، نحوه تجربه آنها از یکدیگر را تغییر میدهد. سازمان خانواده معیوب مسئول ایجاد ناسازگاری خانواده است.
در سال 1975، مینوچین از سمت خود به عنوان مدیر کلینیک فیلادلفیا بازنشسته شد. او از سال 1975 تا 1981 مدیر بازنشسته کلینیک بود. در سال 1981، مینوچین موسسه مطالعات خانواده را در شهر نیویورک تأسیس کرد، که سازمانی برای آموزش خانواده درمانگران است. مینوچین در سال 1983 زمانی که به عنوان استاد پژوهشی به دانشکده پزشکی دانشگاه نیویورک پیوست، دانشگاه پنسیلوانیا، فیلادلفیا را ترک کرد. همسرش نیز در آنجا استاد پژوهش است. او در سال 1996 بازنشسته شد و در بوستون زندگی می کرد.
سالها بعد درست بعد از ناهار در یک بعد از ظهر جمعه در اواخر مارس 2017، سالوادور مینوچین به آرامی دست خود را بالا برد تا برای صدها نفری که برای یادگیری از او در سمپوزیوم شبکه رواندرمانی در واشنگتندیسی جمع شده بودند، صحبت کند. هنگامی که جمعیت ساکت شد، غول 95 ساله خانواده درمانی که بدن و صدایش با افزایش سن تحلیل رفته بود، اعلام کرد که این آخرین حضور عمومی او خواهد بود.
دکتر سالوادور مینوچین میراثی بینظیر در زمینه خانوادهدرمانی به جا میگذارد. سال تولد 96 سالگی خود را به پایان رساند و این آرزو او بود. مینوچین در سن 96 سالگی در 30 اکتبر درگذشت.
برای کاهش آسیبهای ناشی از شکستهشدن اعتماد و یا صدمات خیانت در رابطه روانشناسان و درمانگران متخصص انستیتو رفتار همراه شما هستند.
سیستم نوبتدهی آنلاین شما را در سریعترین زمان به مناسبترین درمانگر وصل میکند.
با ما تماس بگیرید.
منابع:
https://psychology.jrank.org/pages/425/Salvador-Minuchin.html
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.