افکار وسواسی ممکن است هر از چند گاهی ذهن انسان را به خود درگیر کنند، اما همیشه به این معنی نیست که شما با اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) زندگی میکنید. وقتی اصطلاح «وسواس» را میشنوید، ممکن است به اختلال وسواس فکری (OCD) فکر کنید. افراد ممکن است از این اصطلاح برای توصیف کسی که، برای مثال، ترجیحات خاصی در مورد الگوی رفتاری یا فکری خاصی دارد،بهکار ببرند اما وسواس میتواند جدای از تشخیص OCD رخ دهد. در این مقاله از مجله رفتار در کنار ما باشید تا هر چه بیشتر با ماهیت افکار وسواسی آشنا شویم.
وسواس فکری چیست؟
قبل از کاوش در روانشناسی وسواس، خوب است به خاطر داشته باشید که لازم نیست هر وسواسی را به عنوان یک علامت خطرناک یا یک اختلال روانی در نظر گرفت. وسواس ها معمولاً در کنار موضوعات خاص اضطرابزا قرار میگیرند، مانند ترس از آسیب، بیماری، و بدشانسی، و همچنین چیزهایی که نامناسب یا اشتباه هستند.
اگر احساس میکنید وسواسهای فکری را تجربه کردهاید، بدانید که میتوانید این افکار را مدیریت و درمان کنید و با منابع مناسب تسکین پیدا کنید.
وسواس چیست؟
وسواس، فکری مکرر درباره چیزی یا کسی است که به نظر میرسد همیشه در ذهن یک فرد وجود دارد. وسواس ممکن است یک اتفاق گذرا یا یک علاقه طولانی مدت بوده و ممکن است دربرگیرندهی تجارب ناراحت کننده باشد یا نباشد.
وسواسهای فکری اغلب ممکن است در زندگی روزمره شما تکرار شوند:
- اندیشه ها
- رویاها
- پافشاریها
افکار مزاحم
وسواس ممکن است کمی شبیه افکار مزاحم باشد یعنی همان افکار ناخواستهای که ممکن است نگرانکننده هم باشد. اکثر مردم هر از گاهی افکار مزاحم یا ناخواسته دارند. اگرچه همه افکار مزاحم یا ناخواسته، وسواسی نیستند. به طور کلی، یک وسواس ممکن است ویژگیهای غیرمنطقی به خود بگیرد.
رفتار وسواسی و علائم
با توجه به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (ویرایش پنجم)، اگر افکار استرسزایی را تجربه کردهاید که باعث میشود سعی کنید راهی برای از بین بردن یا تسکین استرس آن انجام دهید، احتمالا به یک وسواس درگیر هستید.
این علائم وسواسی میتواند با بسیاری از علائم OCD مرتبط باشد، اگرچه داشتن وسواس لزوماً به معنای ابتلا به OCD نیست. مهمترین علائم OCD، اجبارهای تکراری ناشی از وسواس است که ممکن است به چرخههای تکراری منجر شود.
چه چیزی باعث وسواس میشود؟
روانشناسان هنوز در مورد منشا وسواس در ذهن انسان به توافق نرسیدهاند. با این حال، چند فرضیه فعلی در مورد علل وسواس وجود دارد.
بسیاری از افرادی که وسواس را تجربه میکنند، استعداد ژنتیکی به آن نشان میدهند. یکی از فرضیه ها این است که وسواس ممکن است از طریق DNA به ارث گرفته شود.
متخصصان دیگر فکر میکنند ممکن است تفاوتهای شیمیاییای در مغز برخی افراد وجود داشته باشد که احتمال ابتلا به وسواس را افزایش دهد.
عوامل محیطی نیز ممکن است در ایجاد وسواس نقش داشته باشند، به خصوص اگر سطح بالایی از استرس تجربه شود.
اما عوامل بوجود آورندهی OCD ممکن است متفاوت باشد: علاوه بر این که اختلال وسواس فکری اجباری میتواند از طریق ژنتیک هم منتقل شود، برخی عوامل تحریککننده را هم دربرمیگیرد:
- آسیب مغزی تروماتیک (TBI)
- یک عفونت باکتریایی یا ویروسی
- فشار
انواع وسواس
وسواسها معمولاً شدت بیشتری نسبت به یک نگرانی معمولی دارند. پنج نوع رایج وسواس را میتوان به عنوان کمالگرایی، رابطهای، آلودگی، ایجاد آسیب و افکار مزاحم طبقهبندی کرد. همه وسواسها میتوانند باعث ناراحتی عاطفی قابل توجه، کاهش عزتنفس و اختلال در توانایی عملکرد عادی در روابط، کار یا مدرسه شوند.
کمالگرایی
افرادی که دارای وسواس کمالگرا هستند، ترس از اشتباه کردن، انجام کاری اشتباه، یا کنار گذاشتن چیزها را دارند.
OCD کمالگرا ممکن است شامل وسواسهای زیر باشد:
- نظم، تقارن و سازماندهی
- آراستگی
- پیروی از قوانین، دستورالعملها و روالهای خاص
- بررسی اینکه چیزها «در جای خود» یا «درست» هستند
- انجام وظایف در محل کار یا مدرسه به خوبی
رابطه ای
وسواسهای متمرکز بر رابطه شامل تردیدها و نگرانیهای شدید در مورد «صحت» یک رابطه یا شریک عاشقانه است. برخی از محققان از این نوع وسواس با عنوان اختلال وسواس فکری-اجباری رابطه (ROCD) یاد میکنند.
افرادی که افکار وسواسی یا نگرانی در مورد یک شریک عاشقانه دارند، اغلب ترس شدیدی از رها شدن دارند. بسیاری از افراد مبتلا به وسواسهای متمرکز بر رابطه، آسیبهای دوران کودکی یا طردشدن را تجربه کرده اند که منجر به ایجاد یک سبک دلبستگی ناایمن میشود یا ممکن است خیانت را در رابطه گذشته تجربه کرده باشند.
افراد مبتلا به ROCD ممکن است علائم زیر را تجربه کنند:
- به طور مداوم احساسات خود یا شریک زندگی خود را زیر سوال میبرند
- مکرراً شریک فعلی خود را با شرکای قبلی مقایسه میکنند
- مشغول شدن به معایب اخلاقی، عاطفی یا جسمی شریک زندگی خود
- نگرانی از اینکه شریکشان خیانت کند یا رابطه را ترک کند
بسیاری از افراد با وسواسهای متمرکز بر رابطه، سعی میکنند با درخواست دائمی برای اطمینان خاطر از عشق یا وفاداری شریک زندگی خود، اضطراب خود را کاهش دهند. آنها همچنین ممکن است بیش از حد در مورد یافتن همسر ایدهآل خود یا ایجاد رابطه عالی برای مدیریت پریشانی خود خیالپردازی کنند.
آلودگی
وسواسهای آلودگی ممکن است شامل ترس از آلودگی فیزیکی (مانند آلودگی، باکتری، میکروب، مواد شیمیایی یا بیماری) یا آلودگی اخلاقی (مانند یک فرد، مکان یا ایدهای باشد که بهعنوان ناپسند تلقی میشود.
هنگامی که با احتمال (یا حتی گاهی اوقات فکر) آلودگی مواجه میشوند، افراد مبتلا به وسواس آلودگی اغلب احساس غمگینی میکنند.
برای اینکه دوباره احساس «تمیز بودن» کنند، افراد مبتلا به وسواس مرتبط با آلودگی ممکن است:
- به شستن بیش از حد و گاه تشریفاتی دست بپردازند
- اشیا را ضدعفونی یا استریل کنند
- چیزها را دور بریزند
- لباسها را مرتب عوض کنند
- از دستزدن به برخی مکانها یا دستزدن به اشیا خودداری کنند
ایجاد آسیب
برخی از افراد مبتلا به OCD وسواسهای مرتبط با آسیب رساندن به خود یا دیگران را تجربه میکنند. مثال های رایج ترسهای وسواسی مرتبط با ایجاد آسیب عبارتند از:
- فراموش کردن خاموش کردن لوازم خانگی
- گرفتار شدن در تصادف رانندگی
- مریض شدن کسی
- افتادن تصادفی نوزاد
بسیاری از افراد مبتلا به OCD احساس «مسئولیت بیش از حد در قبال آسیب» دارند، به این معنی که احساس می کنند اعمال روزمره آنها میتواند باعث اتفاقات بد شود، حتی زمانی که بعید یا غیرممکن است.
اجبارهای رایج برای وسواس آسیب عبارتند از:
- اجتناب از افراد، اشیاء یا مکانهای خاص
- مناسک ذهنی، مانند دعای زیاد برای جلوگیری از خشونت؛ خنثی کردن افکار بد با افکار خوب؛
افکار مزاحم
افکار مزاحم معمولاً با چیزی ترسناک، خطرناک، نامناسب یا دافعه مرتبط هستند، مانند:
- تصاویر جنسی ناخواسته
- تصاویر خشونتآمیز ناخواسته
- تکانههای تهاجمی
- توهین به دین
حدود ۸۰% تا ۹۰% از جمعیت عمومی افکار مزاحم را تجربه میکنند. با این حال، برای برخی از افراد – مانند افراد مبتلا به OCD – این افکار وسواسی به اندازه کافی مداوم و اضطرابآور هستند که در عملکرد روزانه آنها اختلال ایجاد کند. مهم است که به یاد داشته باشید که داشتن افکار مزاحم به این معنی نیست که شما بر اساس آنها عمل خواهید کرد.
این وسواسهای رایج ممکن است باعث OCD نیز شود. در حالی که فقط پزشکان بالینی دارای مجوز باید بررسی کنند که آیا وسواس شما شایستگی تشخیص را دارد یا خیر، به یاد داشته باشید که افرادی که با OCD دست و پنجه نرم میکنند اغلب سعی میکنند با ایجاد اجبار وسواس را نادیده بگیرند.
اجبارها
اجبار را میتوان رفتارهای تکراری با هدف تلاش برای مقابله با افکار وسواسی یا مزاحم دانست. وسواس با اجبار متفاوت است، اما اغلب دست به دست هم میدهند و یکدیگر را تقویت میکنند؛ وسواس ممکن است باعث ایجاد اجبار در افراد شود.
با این حال، اجبارها میتوانند شدت وسواسی پیدا کنند. به عنوان مثال، ممکن است شخصی احساس کند که زمانی که یک بستهی پستی را تحویل میگیرد، باید تمام خانه خود را تمیز و ضدعفونی کند.
در اینجا چند نمونه رایج از اجبار آورده شده است:
- اطمینان حاصل میکنید که نمیتوانید به کسی صدمه بزنید برای مثال، با برداشتن همه چاقوها از آشپزخانه
- اطمینان از خاموش بودن وسایل برقی
- اطمینان از بسته بودن درها و پنجره ها چندین بار قبل از ترک خانه
- مرور مکرر رویدادها یا مکالماتی که اتفاق افتاده است
- گاهی اوقات، افراد دچار اجبار میشوند زیرا احساس میکنند با انجام این اقدامات اجباری میتوانند از اتفاقات منفی جلوگیری کنند.
سلامت روان
وسواس ممکن است به تنهایی تجربه شود. یا ممکن است بخشی از سایر شرایط سلامت روان باشند.
اختلال مصرف مواد (SUD)
فردی که اختلال مصرف مواد (SUD) را تجربه میکند، احتمال بیشتری دارد که OCD را تجربه کند. اساساً، SUD میتواند بر نحوه تفکر و عمل شخص تأثیر بگذارد. این افراد ممکن است از مادهای مانند الکل استفاده کنند تا به آنها کمک کند با افکار وسواسی خود کنار بیایند.
اختلال بدشکلی بدن (BDD)
اختلال بدشکلی بدن (BDD) نیز ممکن است با وسواس مرتبط باشد. شخصی که BDD را تجربه میکند ممکن است دائماً در مورد وزن یا ظاهر خود فکر کند. این فکر میتواند به یک وسواس تبدیل شده و فردی را که BDD را تجربه میکند با اجبارهایی مانند محدودیتهای رژیم غذایی یا غذا نخوردن رفع کند.
این درست است که اغلب ما هر از گاهی افکار مزاحم داریم اما افکار وسواسی شدیدتر هستند. آنها ممکن است باعث ناراحتی زیادی شوند و میتوانند بر بسیاری از جنبه های زندگی تأثیر بگذارند. برای برخی افراد، این افکار موقتی نیستند و به شکل پایدار و فراگیر خود را نشان میدهند.
درمان
کسانی که از افکار مزاحم رنج میبرند، نسبت به چالشها و ناملایمات زندگی، آستانهی تحمل پایینی داشته و خود را سرزنش میکنند، به همین خاطر تحمل نا امیدی کمی دارند. REBT نحوهی ارتباط افکار، احساسات و اعمال را آموزش میدهد. مهمترین بخش درمان با REBT این است که یاد بگیرید چگونه اجبارهای خود را حتی زمانی که مضطرب هستید متوقف کنید. با استفاده از REBT ،افراد میتوانند تحمل ناامیدی خود را افزایش داده و آمادگی بیشتری برای پذیرش خود داشته باشند و خبر خوب در مورد OCD این است که به خوبی به درمان پاسخ میدهد.